دیروز با یکی از دوستان در باغ ویلای شخصی بودم یه لوستر وسط سالن بود رفیق ما گفت قیمت این لوستر چانصد میلیون تومن است..... شاخ دراوردم گفتم یه لوستر اینقدر آنوقت میشه با این پول چند تا جوان را سر و سامان داد که خوب و با عشق زندگی کنن. کمی که آشنا شدیم با صاحب باغ دیدم این بنده خدا آرزوی یک شب با آرامش خوابیدن را داره !!!!! فهمیدم همه مشکل دارن و خدا را شکر این افراد که من میشناسم مشکل مالی دارند نه مثل این بابا مشکل عظیم...... تازه اونا چه زندگی با آرامشی این بابا تو پول غرغه ولی آسیش یک ریال خرج کردنش را هم نداره
برچسب ها : ,
درباره وبلاگ
این وبلاگ نظرات شخصی و خاطرات من را منویسد و منظورش کسی نیست خواهش میکنم به خودتان نگیرید آخه شما کی هستید که جانشاه خان در رابطه با شما حرف بزند....
فقط علی گدا