آخرش درد دلت، دربهدرت خواهد کرد....
مهرهی مار کسی، کور و کَرت خواهد کرد.....
عشق، یک شیشهی انگور کنار افتادهست......
که اگر کهنه شود مستترت خواهد کرد......
از همآن دست که دادی به تو بر خواهد گشت.....
جگر خون شدهام خونجگرت خواهد کرد.....
ناگهان چشم کسی سربهسرت میذارد.....
بیمحلّیش ولی جان به سرت خواهد کرد.....
جرم من خواستن دختر اربابِ دِه است.....
مادر! این جرم شبی، بیپسرت خواهد کرد.....
همهی شهر به آواز من عادت کردند......
وقت مرگم گذری با خبرت خواهد کرد.....
برچسب ها : ,
درباره وبلاگ
این وبلاگ نظرات شخصی و خاطرات من را منویسد و منظورش کسی نیست خواهش میکنم به خودتان نگیرید آخه شما کی هستید که جانشاه خان در رابطه با شما حرف بزند....
فقط علی گدا